چه ساده ام که به عشقت هنوز پابندم

به روزگار خودم جای گریه می خندم

چه ساده ام که پس از این هزار و هجده سال

هنوز هم به قراری که بسته ای بندم:

که می رسیّ و برای همیشه می مانی

و می دهی به نفس های خسته ام جانی

به انتهای خودم می رسم به این بن بست

همیشه قصه ی بی سرپناهی ام این است

همیشه آخر هر اتفاق می بازم

برنده باشی اگر،من به باخت می نازم‬{-35-}
10 امتیاز + / 0 امتیاز - 1391/09/30 - 08:54